آنا:کار کن تنبل!! یالا!!!!!

من:این طرز رفتار با یه بچه نیست!!!!!

آنا:حرف زیادی میزنی!!!!باید همه جا تمیز بشه!

چیزی نگفتمو کارمو ادامه دادم....

آنا:وقت خوابه!!برو بخواب!!تا 5 دیقه دیگه بهت سر میزنم اگه بیدار باشی من میدونم با تو!!!

من:بدجنس!!!!!! بی احساس بی رحم!!!

ویلیام:بسسسسسسسسسسسسسسسهههههه

من:یکی باید اینارو به خودتون بگه

آنا:بسسسسسه دیگه

آنا با آتیش یک طرف صورت منو سوزوند و رفت تو اتاقش منم رو زمین افتاده بودمو ناله میکردم...

؟؟؟؟؟؟:من تورو فراری میدم

بعد شروع کرد به خوندن یه ورد که دردو ازم دور میکرد ولی جاش برای همیشه میموندورد این بود:

koroma jatin edoor

ساندرا:اسم من ساندراستمن یه فرشتماین وردو بخون تا از این جهنم نجات پیدا کنی moja kueia tana

من:ممنون...منم الکسام...ممنون از کمکاتالان وردو میخونم و خلاص میشم

وردو خوندم و دیدم واقعا بیرون از این خونه لعنتیم

من:باید تا می تونم از اینجا دور بشم

بعد از ده دقیقه دوندگی با مغز کف آسفالت پهن شدماصلا پوکیدم! تنها چیزی که یادم بود اینه که هوا بارونی بود

نظر نمیخواد

نظرات شما عزیزان:

زهرا

ساعت23:44---19 مرداد 1393

[وب سایت]

سلام.آجی ناناس خوبی تو؟؟؟؟؟؟دلم برات تنگیده بود.برات اماده کردم ببین خوشت میاد؟؟؟؟این ادرسشه:
http://8pic.ir/images/l80ep0csy75x73oc1znd.jpg
چه بامزه شده!!!!!!!!دستت درد نکنه زهرا جونم;)

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: