الکسا قسمت 6

 داشتم با لی لی توی جنگل راه میرفتم که یه دفعه سر و کله ی آندرس پیدا شد.

من:هــــــــــی تو اینجا چیکار میکنی؟؟منو تعقیب میکنی؟؟

آندرس:نه بابا.آرمینا منو فرستاد اینجا که مراقبت باشم.آرمینا امروز حالش زیاد خوب نبود

من:باش.هی اون صفینه اگمن سیبیلو نیست؟؟

آندرس:چرا خودشه...هـــی مواظب باش!!!

من:بـــــــــــــه!مثل اینکه اگمن تنها نیست!با مفلیس خنگه اومده!هـــــــــــــــــــــه!متال سونیکم که هست!پوووووووف خخخخخخخخخخخ!!!گل بود به سبزه نیز آراسته شد!اگی سیبیلوام اومد!

اگمن:ساکت شو بچه!مفلیس!حســــابشـــو بــــــــــــرس!!!!!!

مفلیس:چشم!

آندرس:هـــی اگمن این بی انصافیه!!باید چندتا مرحله رو رد کنین و اگه قبول شدید الکسا رو بکشین ولی اگه رد شدید باید بذارین الکسا بره!

اگمن:قبوله.حالا بگو چیکار کنیم؟؟

آندرس:با مفلیس و متال سونیک میری سوار صفینت

اگمن:خب

آندرس:بعد درشو میبندی

اگمن:خب

آندرس:دکمه سبزو فشار بده!

اگمن:چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟بلندتــــــــــــر!!!

آندرس:دکمه سبزو بـــــــــــزن!!

اگمن:بـــــــــــــــــــاشه!!

آندرس:سفر به سلامـــــــت!!

اگمن:نــــــــــــه!!!صفینه پرواز کرد!!

من:ایول آندرس کارت عالی بود!

آندرس:خواهش میکنم!مرسی ممنون خجالت زدم نکنین!

لی لی:تو و خجالت؟؟محاله!!

آندرس در گوش من گفت...چی گفت؟خودش به من گفت!چی گفت؟یکی یکی گفت!چی گفت؟گفت که:بذار لی لی رو سرکار بذارم!منم با چشمک تایید کردم!

آندرس:مگه یادت نیست که من اون موقع برات غذا خریدم؟؟

لی لی:تو جون به عزلاییل نمیدی اون وقت بخوای بلای من غذا بخلی؟؟

من که ریسه رفته بودم از خنده!!آندرس داشت از عصبانیت منفجر میشد!!بعد رفتیم خونه و دم در من پام لیز خورد و با مغز افتادم زمین!!!

من:اووووووخ!!!

آندرس:وای خاک به سرم همون یه ذره مغزیم که داشت پرید!!حالا چه خاکی به سرم بریزم؟؟

بلا:خاک رس عالیه!هههههه!!من برم شربت  آبلیمو بخورم.

من همونجوری که سرم تو سرامیک بود گفتم:تو آبلیمو غرق شی!منو  بلند کن!

 هنوز حرفم تموم تشده بود که یکی منو آورد بالا!سیلور بود!

من:یا پیکو پیکوی ایمی!!صاحابش اومد الفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار!!!!!

همچین که اومدم در برم با صورت رفتم تو دیوار!!

بـــــــوفففف!!!(صدای برخورد صورت با دیوار!)

آندرس:واااااااااااای دیگه اصلا مغز نداره!!

آماندا:الکس حالت خوبه؟؟

من:میخوام شعر بگم!!

همه:بگـــــــــــــو!!!!!!

من:تو دستام تورو دارم اگرچه مخ ندارم!!

بعد افتادم زمین!!

آندرس:الحق که مخ نداری

سیلور:من ترسناکم؟

شدو:به جای فک زدن بدبختو ببرین تو اتاق

سونیک منو بلند کرد و با محبت به صورتم نگاه کرد که یه دفعه...

تا 5 تا نظر نشه عمرا ادامه بیاد 


نظرات شما عزیزان:

میس زهرا
ساعت13:32---24 شهريور 1393
سلام.اجی جوون واقعا ببخشید بخدا متاسفم.من هنوز قالب سازی رو یاد نگرفتم..قول میدم وقتی کامل یاد گرفتم یادت بدمممم.<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif" width="18" height="18">
اکشال ندارههههههه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : جمعه 7 شهريور 1393برچسب:الکسا6, | 19:24 | نویسنده : Anoosha |